طناز

طنز و ادب

طناز

طنز و ادب

دفتر تلفن جنتی

این  پست هم ازمیان کامنت های زیبایی که برای دفاتر تلفن گذاشته شده بود انتخاب شده است .


خونه خدا
هابیل جون

آقا قابیل ( خط ثابت )
خاله حوا
دایناسور فروشی
نجاری نوح
 ابراهیم ( خلیل)
یوسف (مصر)
یوسف(کنعان)
زلیخا(ایرانسلش)!

دفتر تلفن یه آذری

یکی از دوستان طنازی در بخش کامنت های پست قبلی یه کامنت گذاشته بود که خودش یه پسته . برای همین حیفم آمد که اونو تو پست های طنازی نگذارم.  

با پوزش از همشهریان آذری این پست بخشی از دفتر تلفن یکی از دوستان آذری است.  

 

آبباس
اسگر
فرهات
ماهموت
ناسیر
هامیت
ریزا
موسا
سیت جاوات
ممت  

نغی (خط ثابیت)
نغی (ایرانسل)
اهبر
فاتما باجی
آروادا
ددم گیل
باجاناخ
کوره کن
ممی دااش
بیتدی کاظیم (باققال)
آروادین دده سی گیل
قینانا (موبایل
زهلم گتمیش قینانا
بالاجانا اوقول
هاشیم چیرچیل
جیز بیز ساتان
تراختور
ممد تخی

دفتر تلفن یه اصفهانی


دفتر تلفن اصفهانی ها  بر مبنای کاربرد و شغل افراد نوشته یا در موبایل ذخیره می شود و اصلا ربطی به اسم کوچک و فامیل ندارد. موجز بودن اسامی به این معنا که با دیدن اسم بایستی خواننده اسم فرد، شغل، محل کسب، نوع شغل و حتی مشخصاب ظاهری فرد مذکور را هم بیاد بیاورد در دفتر تلفن اصفهانی ها  یک اصل است.به ترتیب حروف الفبا هم نیست . فقط بر اساس اولویت فامیلی یا اولویت کاری نوشته می شود . مثلا پدر مادر اولین شماره تلفن های ثبت شده است و تعمیرکار ماشین و نقاش ساختمان و امثال اینها که کمتر نیاز می شود در پایان لیست قرار دارند . این یک نمونه نحوه ثبت اسامی در دفتر تلفن اصفهانی ها است .  
 
آقام
ننم
آمو اسدلای
آمو کوچیکم
آمیز لی
حج خانوم
حجاقا ممد
محسنی دایم
همساده خاله بتول
داریوشی دییونه
هوشنگی خالم اینا
تورجی ریق ماسی
ممد یه کتی
آجریه
گچیه
مِصالح فروشه که یوخده میشله
مِصالح فروشه که نیمی شله
در آلمینیونیه تو دس گرد
رضوانی عاموم
مادری بچا
بوسورم
خارسوم
خار زن خیگه
بردرزنی حَ سِد جواد
بانگی سری خلجا
بانگی روبروخونمون
حج آقا محضرداره
گازیه
شیرینی فروشه نرسیده به بیس چارمتری
موتوریه تو بیسیم
طِلا فروشه سری طاقانی اون دسی خیابون روبرو پاساجی  سرتیپ
رامینی مطرب
 خِیاطه تو پاساجی روغنی
کفاشه تو پاساجی افتخار
رَستورانی شهر زاد
رختی عروس تو کوچه مچد سرخی بقلی پاساجی شکری چارباغ پاین
لبنیاتیه تو جاده گودالی
استخاره مچدی در کوشگ
احمد سلمونی
خادمی شازده محمد برا کاری کفاره و اینا و نُماز میت
مبلیه تو رنون همون اولش بعدی مخابرات
فرنی تو حافظ
یدکی فروشه تو صحرا روغن
جوشکاره تو درباغشا
رحمانی تو بیس چاری اسفن
یخیه سری باغ دریاچه
یه بارمصرف نرسیده به سیمین
تراشکاره تو شاپور بغلی گاراجی هند
مرتضی رادیاتی
محسن شلنگی

تشکر از مسئولین

از لطف مسئولین  محترم این مبالخانه که اینقدر جدیت به خرج داده اند که ما که نه ،هیچ گبر و بنی بشری اشتباه نکند، ممنونیم . ولی مشکل اینجاست که با این قفل هایی که به درها زده اند اصلا نمی شود وارد شد چه با پای چپ چه با پای راست.  

 

 

 

 

وقت شناسی‌ !

 

 

وقت شناسی‌ ! 

 

 



در مراسم تودیع پدر پابلو، کشیشی که ۳۰ سال در کلیسای شهر کوچکی خدمت کرده و بازنشسته شده بود، از یکی‌ از سیاستمداران اهل محل برای سخنرانی دعوت شده بود.
در روز موعود، مهمان سیاستمدار تاخیر داشت و بنابرین کشیش تصمیم گرفت کمی‌ برای مستمعین صحبت کند.
پشت میکروفن قرار گرفته و گفت: ۳۰ سال قبل وارد این شهر شدم.
انگار همین دیروز بود.
راستش را بخواهید، اولین کسی‌ که برای اعتراف وارد کلیسا شد، مرا به وحشت انداخت.
به دزدی هایش، باج گیری، رشوه خواری، هوس رانی‌، زنا با محارم و هر گناه دیگری که تصور کنید اعتراف کرد.
آن روز فکر کردم که جناب اسقف اعظم مرا به بدترین نقطه زمین فرستاده است ولی‌ با گذشت زمان و آشنایی با بقیه اهل محل دریافتم که در اشتباه بوده‌ام و این شهر مردمی نیک دارد.

در این لحظه سیاستمدار وارد کلیسا شده و از او خواستند که پشت میکروفن قرار گیرد.
در ابتدا از اینکه تاخیر داشت عذر خواهی‌ کرد و سپس گفت که به یاد دارد که زمانیکه پدر پابلو وارد شهر شد، من اولین کسی‌ بود که برای اعتراف مراجعه کردم.

نتیجه اخلاقی‌: وقت شناس باشید !

مدیریت از بالا به پائین

 
رییس یک کارخانه بزرگ، معاون شیرازی خود را احضار و به او می گوید: "روز دوشنبه، حدود ساعت 7 غروب، ستاره دنباله دار هالی دیده خواهد شد. نظر به اینکه چنین پدیده ای هر 78 سال یکبار تکرار می شود، به همه کارگران ابلاغ کنید که قبل از ساعت 7، با به سر داشتن کلاه ایمنی، در حیاط کارخانه حضور یابند تا توضیحات لازم داده شود. درصورت بارندگی مشاهده هالی با چشم عریان (غیر مسلح) ممکن نیست وبهمین خاطرکارگران را به سالن نهارخوری هدایت کنید تا از طریق نمایش فیلم با این پدیده شگفت آشنا شوند".  
 
 معاون شیرازی خطاب به مدیر تولید آبادانی: "بنا به دستور جناب آقای رییس، ستاره دنباله دار هالو روز دوشنبه بالای کارخانه طلوع خواهد کرد. در صورت ریزش باران، کلیه کارگران را با کلاه ایمنی به سالن نهار خوری ببرید تا فیلم مستندی را درباره این نمایش عجیب که هر 78 سال یکبار در برابر چشمان عریان اتفاق می افتد، تماشا کنند".             
 
 
  مدیر تولید آبادانی خطاب به ناظرلر: "بنا بدرخواست آقای معاون، قرار است یک آدم 78 ساله هالو با کلاه ایمنی و بدن عریان در نهارخوری کارخانه فیلم مستندی درباره امنیت در روزهای بارانی نمایش دهد".    
 
  ناظر لر خطاب به سرکارگر ترک: "همه کارگران بایستی روز دوشنبه ساعت 7 لخت و عریان در حیاط کارخانه جمع شوند و به آهنگ بارون بارونه گوش کنن ".        
 
   سرکارگر غضنفر خطاب به کارگران:"آقای رییس روز دوشنبه 78 سالش میشود و قرار است در حیاط کارخانه و سالن نهار خوری بزن و بکوب راه بیفته و گروه هالو پشمالو برنامه اجرا کنه.هرکس مایل بود میتونه برهنه بیاد ولی کلاه ایمنی لازمه

فرق اساسی ادبیات دختر ها با پسر ها

گفتگوی دو دختر پای تلفن: 

سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟ فدات شم... می بینمت خوشگلم... بوس بوس. 

 

 گفتگوی دو پسر پای تلفن:  

بنال... بوزینه مگه زر نزدی ساعت چهار جنازه‌تو میاری؟ د گمشو راه بیفت دیگه کره خر

 

بعد از قطع کردن تلفن :

 

دخترها: 

واه واه واه !!! دختره ایکپیریه بی فرهنگ چه خودشم میگیره اه اه اه انگار از دماغ فیل افتاده حالمو بهم زد

 

پسرها:     

بابا عجب بچه باحالیه این علی خیلی حال میکنم باهاش خیلی با مرامه

مناسبات فامیلی

۱- خاله
معنای لغوی: خواهر مادرمعنای استعاره ای: هر زنی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.نقش سمبلیک: یک خانم مهربان و دوست داشتنی که خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آبنبات و لباس می خرد.غذای مورد علاقه: آش کشک.زیر شاخه ها: شوهر خاله: یک مرد مهربان که پیژامه می پوشد و به ادبیات و شکار علاقه مند است. دختر خاله،پسر خاله:
همبازی دوران کودکی که یا در بزرگسالی عاشقش می شوید اما با یکی دیگه ازدواج می کنید یا باهاش ازدواج می کنید اما عاشق یکی دیگه هستید.
مشاغل کاذب: خاله زنک بازی، خاله خانباجی.چهره های معروف: خاله خرسه، خاله سوسکه.
داشتن یک خاله ی مجرد در کودکی از جمله نعمات خداوندی است.
2 - عمه
معنای لغوی: خواهر پدرمعنای استعاره ای: هر زنی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد،هر زنی که مادر چشم دیدنش را نداشته باشد.نقش سمبلیک: به عهده گرفتن مسئولیت در موارد ذیل: ۱- جواب همه ی فحش هایی که می دهید. 

 ۲- جواب همه ی محبت هایی که می کنید. مثال: به درد عمه ات می خوره... ۳- توجیه کلیه ی بیقوارگی ها،رفتارهای نامتناسب شما (تنها برای دخترخانم ها). مثال: به عمه ات رفتی. ۴- خیلی چیزهای بدِ دیگه. از ذکر مثال معذوریم...غذای مورد علاقه: شله زرد، سمنو.زیر شاخه ها: شوهر عمه: یک مرد پولدار که سیبیل قیطانی دارد و چندش آور است. پسرعمه/دخترعمه: همبازی دوران کودکی که در بزرگسالی حالتان را به هم می زنند!!
مشاغل کاذب
Match-Making (arranging marriages for others, bringing two people together).چهره های معروف: عمه لیلا.
داشتن یک عمه که در توصیفات فوق صدق نکند جزو خوش شانسی های زندگی است. 
3 - دایی
معنای لغوی: برادر مادرمعنای استعاره ای: هر مردی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد،هر مردی که پتانسیل کتک خوردن توسط پدر را داشته باشد.نقش سمبلیک: یکی از معدود مردانی که هر چند به سیاست علاقه مند است اما حس گرمی به شما می دهد، همیشه حرفهایتان را می فهمد و می شود پیشش گریه کرد.غذای مورد علاقه: فسنجون.زیر شاخه ها: زن دایی: یک زن چاق و شاد که خیلی کدبانو است و جلوی مادر قپی می آید. پسردایی،دختردایی: همبازی دوران کودکی که در بزرگسالی مثل یک همرزم ساپورتتان می کنند.چهره های معروف: علی دایی، دایی جان ناپلئون.
سعی کنید حتمن حداقل یک دایی داشته باشید. 
4 - عمو
معنای لغوی: برادر پدرمعنای استعاره ای: هر مردی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.نقش سمبلیک: یکی از مردانی که شما همیشه باید بهش بوس بدهید و بعد بروید کارتون ببینید تا او با پدر حرفهای جدی بزند. یکی از مردانی که مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزی می پزد و همیشه وقتی می رود پدر ساکت شده، به فکر فرو می رود.
غذای مورد علاقه: قرمه سبزی، آبگوشت.
زیر شاخه ها: زن عمو: یک زن خوشگل که زیاد به شما توجه نمی کند و خودش را برای مادر می گیرد، دخترعمو،پسرعمو: همبازی دوران کودکی که اگر تا هجده-بیست سالگی دوام آورده باهاش ازدواج نکنید خطر را از سر گذرانده اید.مشاغل کاذب: بازی در قصه های ایرانی-اسلامی.چهره های معروف: عمو زنجیرباف، عمو یادگار، عمو پورنگ.
داشتن یک عمو ی پولدار خیلی خوب است.

تواضع لاتی ( قسمت دوم)

 

اقا ما تقویم جیبی . شما موسسه ژئو فیزیک !
اقا ما سه کله پوک . شما سه تفنگدار
اقا ما کته شما بیف استروگانف
ما جرز لای دیوار . شما پتروس فداکار
ما فلافل . شما هات رویال برگر با پنیر و قارچ
ما بن کارگری . شما بن تخفیف دیزنی لند

ما سوختگی درجه ? . شما برنزه شکلاتی

ما آب حوض . شما شیر موز

ما عشق و عاشقى ، شما عقل و منطق . .

ما بتمرگ شما بفرما!

ما jasjoo شما  GooGle

آقا ما یه نقطه توی فضا شما مبدا مختصات

شما ماهیچه ما اشکنه 

ما سیمبیان شما آندروید
ما nokia 3310 شما  vertu
ما آپارات شما یوتیوب
ما کلوب شما فیسبوک
آقا ما جرقه شما بیگ بنگ
آقا ما سحابی شما کهکشان
ما آهن ربا شما سیاهچاله

ما متر شما سال نوری

ما سفیر امید شما اتلانتیس
ما منجم آماتور شما اختر فیزیک دان

ما تلویزیون کمدی شما سه بعدی

ما لنج ماهیگری شما کشتی تایتانیک 

 اصلا ما آفتابه شما اقیانوس

آقا ما مارمولک شما تمساح

اقا ما cd شما بلو ری

ما چوق لباسی شما توتال کر
ما چرتکه شما الجبرا
ما x=2 شما   E=mc2 

ما میریم اغذیه شما برین پدیده
ما مستشار شما جهانگیرشاه دولو

تواضع لاتی ( قسمت اول )

                                       
آقا ما تف ، شما آبشار نیاگارا  
ما بدبخت حقیر ، شما کوروش کبیر
ما واشر ، شما ارباب حلقه ها
ما طرح مسکن مهر ، شما برج العربی
ما مینیمم نسبی ، شما ماکسیمم مطلق
ما مداح،شما دی جی!
اقا ما قیژقیژ دیال آپ ، شما امواج وایرلس
 آقا ما پراید شما پرادو 
ما باد بزن دستی شما کولر گازی نانو 
ما 1100 شما iPhone 4s 
ما امشب شما هزار و یک شب!!!!!!!!!!!!!
آقا ما پت ومت شما آیکیو سان
آقا ما بخیه , شما چفیه
آقا ما شب تار، شما صبح امید!
ما ورزش از نگاه دو شما برنامه نود!

ما فـــ شما فرحزاد !!  ما بتمرگ شما بفرما! 

ما هی آره شما هی نه .
آقا ما شورش قبیله ای ، شما گفتگوی تمدن ها
آقا ما لکنت زبون، شما سخنگوی دولت
ما پوچ شما گل !
آقا ما بنال بینیم با....شما خواهش میکنم بفرمایید
ما چی کوفت میکنی....شما چی میل داری عزیزم؟!
ما فلافل شما مدیر عامل پخش فراورده های گوشتی
ما مُخـمون تاب داره شما حیـاطـتون !
ما افتاده ، شما پاس کرده 
ما کولر ابی ، شما کولر گازی ال جی
اقا ما برف شما بهمن
اقا ما چاکریم ، شما نایس تو میت یو
اقا ما کوله پشتی ، شما کوله باری از تجربه
ما " صرفا جهت اطلاع و فاقد هرگونه ارزش" شما " کپی برابر اصل – ثبت با سند برابر است"
ما بله قربان – بله قربان ...... شما خود سلطان 
ما علوم اول راهنمایی . شما فیزیک انتگرال 

 

فرهنگ لغات

کادو : برادر دوم

 

کاسه : برادر سوم

 

کافور : برادر چهارم

 

کامیون : برادر وسطی

 

کره حیوانی : بیچاره ناشنواست

 

باکتری : پ ن پ با قوری

 

بیگلی بیگلی:پدربزرگ بروسلی، بزرگ خاندان لی big lee‌

 

۱,۲,۴,۵,۶,… : کوسه

 

فلافل : فَ لا فَ ل ، پَ نه پَ در زبان عربی !

 

فیله گوساله : فیل نفهم، فحش رایج بین فیل ها

 

بی‌ کربنات : یکی‌ از فحشهای رایج میان شیمیدانان

 

فیروز کریمی : در روز مرا حمل کنید

 

Acrobat reader: ژیمیناستی که موقع اجرا خراب کاری می کند 

 

باقرخان : خواننده‌ای که در هنگام خواندن قر می‌‌دهد

 

قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود !

 

وایمکس : درنگ چرا ؟!

 

البرز: عربها به « پرز » گویند !

 

چرا عاقل کند کاری‌ :‌ یک ضرب المثل شیرازی !

 

شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد !

 

هردمبیل : جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشود !

 

مختلف : مرگ مغزی !

 

توله سگ : حاصل تقسیم مساحت سگ بر عرض آن !

 

یک کلاغ چهل کلاغ : نبردی ناجوانمردانه بین کلاغ‌ ها !

 

غیرتی : هر نوع نوشیدنی به جز چای !

 

پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد !

 

اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن !

 

نیکوتین : نوجوانی خوش سیرت !

 

تهرانی : تیکه های هلوی باقیمانده ته آبمیوه !

 

کاشمری : در آرزوی ازدواج !

 

ژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشد !

 

خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من است !

 

ﻓﯿﻠﺴﻮﻑ : ( ﻓﯿﻞ ﮔﺮﻓﺘﮕﯽ ) ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺯﻣﺎﻧﯽﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﮐﻪ ﻓﯿﻠﯽ ﺑﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﺩ !

انگار که خونه خدا خونه پسر خالشه !!!

مرتیکه عرب خیال می کنه اومده خونه پسر خالش داره رومان می خونه. پاشو مثل آدم بشین قرآنت رو بخون. نمی خوای ، برو خونه عمه جان هر غلطی خواستی بکن.  

ملا و شراب فروش!

 سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان  مشروب هم سرو می شد .
ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد که خداوند صاحب رستوران را مورد قهر و غضب خود قرار دهد و بلای آسمانی بر این رستوران نازل کند.  

 
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید درگرفت و رستوران به خاکستر تبدیل شد. 

 ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و سپس خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود .
اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیری نپایید که صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارت خواست .
ملا و مومنان چنین ادعایی را نپذیرفتند و قاضی دو طرف را به محکمه خواست و پس از شنیدن سخنان دو جانب دعوا گلویی صاف کرد و گفت: نمی دانم چه بگویم ؟! سخن هر دو را شنیدم، یک سو ملا و مومنانی هستند که به تاثیر دعا و ثنا ایمان ندارند وسوی دیگر مرد شراب فروشی که به تاثیر دعا ایمان دارد!  


"پائولو کوئیلو

یاد روزهایی که تنبیه رکن تعلیم بود !!!

آقا منصور الله وردی  ، پسرخاله ماست ودکتره. بعضی وقتها یه چیزهایی می گه که خودش بهش می گه شعر. خداییش بدم نمی گه. شاید اگه طبابتش هم مثل شعر گفتنش بود کار  و کاسبی اش بیشتر می گرفت. خودش می گه یه روز یکی از همسایه ها اومد پیش من گفت اقای دکتر فلان جام نمی دونم دردمیکنه یا می سوزه یا می خاره یا چیزی شبیه به اون . معاینه اش کردم  ، یک کم دارو هم براش نوشتم . تشکر کرد و گفت آقای دکتر خیلی ممنون فعلا این دواها رو می خورم فردا که شنبه اس می رم یه دکتر خوب  خودم رو نشون می دم. 

 آقای دکتر پارسال هم چند بیتی برای روز معلم سروده بودو برام فرستاد منم تو وبلاگم گذاشتم حالا یه جوری شده انگار من وظیفه دارم هرسال اشعار اقا منصور رو تو وبلاگم منتشر کنم. 

پسرخاله ممنونم . 


ای معلم ای معلم چوب کمتر زن به دستم
شیشه ای بودم که با آن ضربه اول شکستم!
روبروی هم کلاسان،با دوچشم اشک ریزان
سرنهادم روی دامان،غرق در ماتم نشستم!
غرق اندر شرمساری،بادوصداندوه وزاری
من زروی بی قراری،از کلاس درس رستم!
مجرم اصلی توبودی،باعث ضعف ورکودی
چون ندیدم ازتوسودی،من دل از مهرت گسستم!
درس خودکامل ندادی،بنده راحاصل ندادی
ای که گفتی باسوادی،در تعجب از توهستم!
ای که خوب وباتمیزی،درچنین روزعزیزی
آبرویم رانریزی،چون که من خالی می بستم!!!
«میم خاله زاده»

وصیت نامه ی ابوالقاسم حالت

 
 وصیت نامه ی ابوالقاسم حالت طنز نویس معروف مجله های توفیق و گل آقا  
 

بعد مرگم نه به خود زحمت بسیار دهید
نه به من بر سر گور و کفن آزار دهید
 
نه پی گورکن و قاری و غسال روید
نه پی سنگ لحد پول به حجار دهید
 
به که هر عضو مرا از پس مرگم به کسی
که بدان عضو بود حاجت بسیار دهید
 
این دو چشمان قوی را به فلان چشم چران
که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهید
 
وین زبان را که خداوند زبان بازی بود
به فلان هوچی رند از پی گفتار دهید
 
کله ام را که همه عمر پر از گچ بوده است
راست تحویل علی اصغر گچکار دهید
 
وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیاه
به فلان سنگتراش ته بازار دهید
 
کلیه ام را به فلان رند عرق خوار که شد
ازعرق کلیه او پاک لت و پار دهید
 
ریه ام را به جوانی که ز دود و دم بنز
درجوانی ریه او شده بیمار دهید
 
جگرم را به فلان بی جگر بی غیرت
کمرم را به فلان مردک زن باز دهید
 
چانه ام را به فلان زن که پی وراجی است
معده ام را به فلان مرد شکمخوار دهید
 
گر سر سفره خورد فاطمه بی دندان غم
به که، دندان مرا نیز به آن یار دهید
 
تا مگر بند به چیزی شده باشد دستش
لااقل تخم مرا هم به طلبکار دهید !!!
 

آروم باش فرهاد !

  رفته بودم فروشگاه ..
یکی از این فروشگاه بزرگا , اسمشو  نمیبرم که تبلیغ نشه !
یه پیرمرد با نوه اش اومده بود خرید، پسره هی زِر زٍر می کرد. پیرمرد می گفت: آروم باش فرهاد، آروم باش عزیزم!
جلوی قفسه ی خوراکی ها، پسره خودشو زد زمین و داد و بیداد ..
پیر مرده گفت: آروم فرهاد جان، دیگه چیزی نمونده خرید تموم بشه.
... دَم صندوق پسره چرخ دستی رو کشید چندتا از بسته های خرید افتاد زمین، پیرمرده باز گفت: فرهاد آروم! تموم شد، دیگه داریم میریم بیرون!
من کف بُر شده بودم.
بیرون رفتم بهش گفتم آقا شما خیلی کارت درسته این همه اذیتت کرد فقط بهش گفتی فرهاد آروم باش!
پیرمرده با یه  قیافه ای منو نگاه کرد و گفت:
عزیزم، فرهاد اسم مَنه! اون تُخم سگ اسمش سیامکه !!

حمله موشکی به تهران


یه نفرزنگ زده بود رادیو میگفت، پیغام من به اوباما اینه که اگر روزی صد تا موشک بزنی به تهران ما یک قدم عقب نمیریم!

مجری پرسید از کجا تماس میگیرید؟
گفت: از شیراز !!! ....