طناز

طنز و ادب

طناز

طنز و ادب

دیوانگی هم عالمی دارد

(طنز پیچیده) 

 

دیوانگی هم عالمی دارد

پزشک  تیمارستان مردی را میان که به نظرش  خیلی باهوش می‌آمد در میان سایر دیوانگان دید. از او رسید  شما را به چه علت به تیمارستان آورده‌اند؟ 
مرد در جواب گفت: آقای دکتر! بنده زنی گرفته‌ام که دختر هجده‌ساله‌ای داشت.   بعد از فوت مادرم پدرم دختر  او را گرفت و از آن روز، زن من مادرزن پدر شوهرش شد. چندی بعد دختر زن بنده که زن پدرم بود پسری زایید. این پسر، برادر من شد زیرا پسر پدرم بود. 
اما در همان حال نوه زنم و نوه بنده هم می‌شد بنا بر این من پدر بزرگ برادر ناتنی خود شده بودم. چندی بعد زن بنده هم  پسری به دنیا آورد و از آن روز زن پدرم خواهر ناتنی پسرم و ضمنا مادر بزرگ او شد. در صورتی که پسرم برادر مادربزرگ خود و ضمنا نوه او بود. 
از طرفی چون مادر فعلی من، یعنی دختر زنم، خواهر پسرم می‌شود، بنده ظاهرا خواهرزاده پسرم شده‌ام. ضمنا من پدر و و پدربزرگ خود هستم، پسر پدرم نیز هم برادر و هم نوه من است!
آقای دکتر!‌ اگر شما هم به چنین مصیبتی گرفتار می‌شدید،‌ کارتان به تیمارستان نمی‌کشید !!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد