-
نگرانی !!
سهشنبه 27 تیرماه سال 1391 12:14
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی فرموده اند که " سرعت علم در ایران بالاست و نگرانیم که کشورهای دیگر عقب بمانند " آخی !! بمیرم برای دل رئوف این آقا ی مخبر دزفولی . چقدر انسان دوست و چقدر نگران !! یه جوری حرف می زنه که آدم دلش کباب میشه . با دستگا های موسیقی خیلی آشنایی ندارم و لی نمی دانم الان وقت ابو عطا خواندن...
-
این شد مملکت ؟ خجالت نمی کشن تو تلویزیون مرغ نشون می دن
یکشنبه 25 تیرماه سال 1391 20:27
آخه اینم شد مملکت؟ تو تلویزیون که این همه زن و بچه پاش نیشستن مرغ نشون می دن . اونم خوردن مرغ . خم هم به ابرو نمیارن . اینجا که فلان جا نیست که مرغ کیلویی ۱۲۰۰ تومن باشه که هر ننه قمری بخواد اونو نشون بده ؟!! فکر نمی کنن تو این جامعه ما داریم زندگی می کنیم و تعدادی ولو اندک خانواده پای این جعبه سابقا جادویی نشستن ؟!...
-
علی اکبر جوانفکر ترور نشد
یکشنبه 25 تیرماه سال 1391 16:58
رجانیوز: بعضی وقتها یک خبر آنقدر مهم است که حتی یک کلمه از آن را نمی توان حذف کرد چون واقعا تکتک کلماتش دارای بار معنایی ویژه ای است. مثلا همین خبر تهدید مجدد آقای جوانفکر به ترور را در زیر بخوانید؛ باز خدا رو شکر که این خبر را خود دم و دستگاه ایشان تنظیم کرده است وگرنه خدا میدانست به چه چیزهایی متهم می شدیم هرچند...
-
خانم !!! زیپتو نکش... هنوز کارم تموم نشده !!( پست تکراری)
شنبه 24 تیرماه سال 1391 09:44
یکی از رفقا که مدت زیادی نیست که به سمت استادی یکی از دانشگاههای تهران خودمون نائل اومده ، نقل می کرد که .... سر یکی از کلاس هایم توی دانشگاه ، یه دختری بود که دو - سه جلسه اول ، ده دقیقه مونده به تموم شدن کلاس، زیپ کوله اش رو می کشید و می گفت : استاد ! خسته نباشید !!! البته منم به شیوه همه استاد های دیگه به درس دادن...
-
رفسنجانی
سهشنبه 20 تیرماه سال 1391 15:10
یاد دارم در غروبی سرد سرد می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد داد می زد : کهنه قالی می خرم دسته دوم جنس عالی می خرم کاسه و ظرف سفالی می خرم گر نداری کوزه خالی می خرم اشک در چشمان بابا حلقه بست عاقبت آهی کشید بغضش شکست اول ماه است و نان در سفره نیست ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟ بوی نان تازه هوشش برده بود اتفاقا مادرم هم روزه...
-
هفت خط
شنبه 17 تیرماه سال 1391 20:20
عبارت جور کسی را کشیدن معمولا هنگامی به کار می رود که کسی، دیگر از عهده ی انجام باقی مانده ی کاری بر نمی آید و از دیگری خواهش می کند تا کار او را به پایان برساند و یا برای هنگامی که کسی سختی و ناگواری امری را به جای دیگری تحمل نماید. این عبارت از اصطلاحات می گساران و باده نوشان بوده است که اکنون دیگر در موارد گوناگون...
-
عذر بدتر از گناه
سهشنبه 13 تیرماه سال 1391 09:43
روزی ناصرالدین شاه در تالار اصلی کاخ در حال عبور بود. کریم شیره ای (دلقک دربار) خودر را پشت یکی از ستون های قصر پنهان کرده بود و به محض رسیدن شاه به مقابل ستون از جا پرید وبا سرو صدای زیاد سرو صورت سلطان را ماچ باران کرد. سلطان که از این کار کریم شیره ای ناخرسند شده بود فریاد زد پدرسوخته این چه کاری است که می کنی ؟؟...
-
ماست مالی
شنبه 10 تیرماه سال 1391 23:07
هنگام عروسی محمدرضا شاه پهلوی و زن مصری اش فوزیه در سال 1317 خورشیدی چون مقرر بود میهمانان مصری و همراهان عروس به وسیله قطار از جنوب به تهران وارد شوند از طرف دربار و شهربانی دستور اکید صادر شده بود که دیوارهای تمام دهات طول راه و خانه های دهقانان مجاور خط آهن را سفید کنند. در یکی از دهات چون گچ در دسترس نبود بخشدار...
-
فرهنگ ناب ایرانی
دوشنبه 5 تیرماه سال 1391 07:38
از تو کیفم دوهزارتومانی درآوردم و به راننده دادم. هشت هزار تومان پول داشتم، چهار تا دوهزارتومانی. راننده گفت: خرد بده خانوم. گفتم: خرد ندارم، هفتتیر پیاده میشم. گفت: نگه میدارم برو خرد کن بیار. گفتم: من نمیکنم این کارو آقا. گفت: یعنی چی. گفتم: وظیفهی من نیست. گفت: خانوم وظیفهی شماست وقتی میخوای بیای سوار تاکسی...
-
از نظر یک زن :
شنبه 3 تیرماه سال 1391 07:55
از نظر یک زن: بی عیب ترین مرد دنیا، پدرشه زن ذلیل ترین مرد دنیا، برادرشه خوش تیپ ترین مرد دنیا، پسرشه مظلوم ترین مرد دنیا، پدرشوهرشه خوشبخت ترین مرد دنیا، شوهرخواهرشه قدرناشناس ترین مرد دنیا، دامادشه بدترین، بی ریخت ترین، بی عاطفه ترین و بداخلاق ترین مرد دنیا، شوهرشه
-
بعدا زنگ بزن!!
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1391 12:05
از اون نمازگزاری که این عکس رو گرفته التماس دعا داریم .
-
تو زنی یا مرد؟ ( پست تکراری )
دوشنبه 29 خردادماه سال 1391 12:39
خونه مشغول کاربودم که دخترم بدو بدو اومد و پرسید . دخترم : مامان تو زنی یا مردی ؟ من : زنم دیگه پس چی ام ؟ دخترم : بابا ، چی اونم زنه ؟ من : نه مامانی بابا مرده . دخترم : راست میگی مامان ؟ من : آره چطور مگه ؟ دخترم : هیچی مامان ! دیگه کی زنه ؟ من : خاله مریم ، خاله آرزو ، مامان بزرگ دخترم : دایی سعید هم زنه ؟ من : نه...
-
ساعت چنده ؟
شنبه 27 خردادماه سال 1391 08:11
اگه تو اداره ای بودید و ساعت مچی هم نداشته باشید می توانید با علائم زیر حدود ساعت را تشخیص بدهید . رایحه های گوناگون قدرت تخمین شما را افزارش می دهند. بوی دهن : 8 الی 9 صبح بوی نون و خیار : 9 تا 10 بوی عرق: 10 تا 12 بوی جوراب : 12 تا 1 بوی مخلوط عرق ، جوراب ، گلاب : نماز ظهر بوی نهار :1 تا 2 بوی آروغ:2 الی 3 بعدازظهر
-
نرم افزار شیرازی
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1391 09:33
-
چشم چرانی با کسب مجوز
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1391 08:19
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد...
-
د فتر تلفن پسر ها و دختر ها
دوشنبه 22 خردادماه سال 1391 15:53
لیست تلفن یک دختر : مامی ددی آبجی نازم امیر “پرشیا” امیر “فرمانیه” مانی BMW مهسا جوجو عباس گلدیس عباس ایران زمین عباس عشقم مهتاب سعید خاله سعید پسر خاله مهتاب سعید عشقم پیمان مانتو فروشی اپیلاسون گل یخ آرایشگاه گل ناز لیست تلفن یک پسر : بابا مامان محسن گامبو دایی اکبر عمه فاطی سحر عشقم جواد قلیون مرتضی نصاب ممد/گاراژ...
-
نه راه دور است و نه بارمان سنگین
دوشنبه 22 خردادماه سال 1391 08:08
پشتش سنگین بود و جادههای دنیا طولانی. میدانست که همیشه جز اندکی از بسیار را نخواهد رفت. آهسته آهسته میخزید، دشوار و کُند و دورها همیشه دور بود. سنگپشت تقدیرش را دوست نمیداشت و آن را چون اجباری بر دوش میکشید. پرندهای در آسمان پر زد، سبک؛ و سنگپشت رو به خدا کرد و گفت: این عدل نیست، این...
-
زنها دو برابر مردها حرف می زنند
شنبه 20 خردادماه سال 1391 07:23
مرد در حالى که داشت روزنامه میخواند رو به زنش کرد و گفت: در روزنامه نوشته بررسیهایى که به عمل آمده نشان میدهد زنها روزانه ۳۰,۰۰۰ کلمه حرف میزنند در حالى که این میزان در مورد مردها فقط ١٥٠٠٠ کلمه است. زن گفت: علتش این است که ما باید هر چیز را دوبار تکرار کنیم تا مردها بفهمند. مرد گفت: چی؟
-
یاد اون روز ها به خیر ....
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1391 08:40
بعضی وقتها کم می آرم. اون روزهایی که حضرت علی (ع) احساس می کرد کسی نیست که حرفهاش رو بفهمه سرش رو توی چاه می کرد و هرچی می خواست می گفت . الان دیگه از اون چاه ها هم خبری نیست . اگر چاهی هیم پیدا بشه چاه فاضلابه .به نظرم چاه ها هم دیجیتال شده . همین وبلاگ برای من حکم یک چاه مجازی رو داره. ... خیلی دلم گرفته . از همه...
-
دفترچه تلفن یه لر
دوشنبه 15 خردادماه سال 1391 17:57
این دفتر تلفن ها کم کم داره داستان می شه . کلی کامنت غیر قابل انتشار برام اومده که نه دلم می اد پاکش کنم نه جرات می کنم منتشرش کنم. به هر حال از همه دوستانی که این کامنت ها رو گذاشته اندممنونم ولی فکرجوونی ما رو هم بکنن. این هم از دفتر تلفن لرها ، که از لابلای کامنتها استخراج شده است . اباس اسخر بنام تویزروغن حسنلی...
-
دفتر تلفن جنتی
شنبه 13 خردادماه سال 1391 09:59
این پست هم ازمیان کامنت های زیبایی که برای دفاتر تلفن گذاشته شده بود انتخاب شده است . خونه خدا هابیل جون آقا قابیل ( خط ثابت ) خاله حوا دایناسور فروشی نجاری نوح ابراهیم ( خلیل) یوسف (مصر) یوسف(کنعان) زلیخا(ایرانسلش)!
-
دفتر تلفن یه آذری
پنجشنبه 11 خردادماه سال 1391 11:48
یکی از دوستان طنازی در بخش کامنت های پست قبلی یه کامنت گذاشته بود که خودش یه پسته . برای همین حیفم آمد که اونو تو پست های طنازی نگذارم. با پوزش از همشهریان آذری این پست بخشی از دفتر تلفن یکی از دوستان آذری است. آبباس اسگر فرهات ماهموت ناسیر هامیت ریزا موسا سیت جاوات ممت نغی (خط ثابیت) نغی (ایرانسل) اهبر فاتما باجی...
-
دفتر تلفن یه اصفهانی
سهشنبه 9 خردادماه سال 1391 08:20
دفتر تلفن اصفهانی ها بر مبنای کاربرد و شغل افراد نوشته یا در موبایل ذخیره می شود و اصلا ربطی به اسم کوچک و فامیل ندارد. موجز بودن اسامی به این معنا که با دیدن اسم بایستی خواننده اسم فرد، شغل، محل کسب، نوع شغل و حتی مشخصاب ظاهری فرد مذکور را هم بیاد بیاورد در دفتر تلفن اصفهانی ها یک اصل است.به ترتیب حروف الفبا هم نیست...
-
تشکر از مسئولین
یکشنبه 7 خردادماه سال 1391 07:37
از لطف مسئولین محترم این مبالخانه که اینقدر جدیت به خرج داده اند که ما که نه ،هیچ گبر و بنی بشری اشتباه نکند، ممنونیم . ولی مشکل اینجاست که با این قفل هایی که به درها زده اند اصلا نمی شود وارد شد چه با پای چپ چه با پای راست.
-
وقت شناسی !
شنبه 6 خردادماه سال 1391 07:32
وقت شناسی ! در مراسم تودیع پدر پابلو، کشیشی که ۳۰ سال در کلیسای شهر کوچکی خدمت کرده و بازنشسته شده بود، از یکی از سیاستمداران اهل محل برای سخنرانی دعوت شده بود. در روز موعود، مهمان سیاستمدار تاخیر داشت و بنابرین کشیش تصمیم گرفت کمی برای مستمعین صحبت کند. پشت میکروفن قرار گرفته و گفت: ۳۰ سال قبل وارد این شهر شدم....
-
مدیریت از بالا به پائین
جمعه 29 اردیبهشتماه سال 1391 20:59
رییس یک کارخانه بزرگ، معاون شیرازی خود را احضار و به او می گوید: "روز دوشنبه، حدود ساعت 7 غروب، ستاره دنباله دار هالی دیده خواهد شد. نظر به اینکه چنین پدیده ای هر 78 سال یکبار تکرار می شود، به همه کارگران ابلاغ کنید که قبل از ساعت 7، با به سر داشتن کلاه ایمنی، در حیاط کارخانه حضور یابند تا توضیحات لازم داده شود....
-
فرق اساسی ادبیات دختر ها با پسر ها
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1391 17:25
گفتگوی دو دختر پای تلفن: سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟ فدات شم... می بینمت خوشگلم... بوس بوس. گفتگوی دو پسر پای تلفن: بنال... بوزینه مگه زر نزدی ساعت چهار جنازهتو میاری؟ د گمشو راه بیفت دیگه کره خر بعد از قطع کردن تلفن : دخترها: واه واه واه !!! دختره ایکپیریه بی فرهنگ چه خودشم میگیره اه اه اه انگار از دماغ فیل...
-
مناسبات فامیلی
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 07:49
۱- خاله معنای لغوی: خواهر مادر معنای استعاره ای: هر زنی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد. نقش سمبلیک: یک خانم مهربان و دوست داشتنی که خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آبنبات و لباس می خرد. غذای مورد علاقه: آش کشک. زیر شاخه ها: شوهر خاله: یک مرد مهربان که پیژامه می پوشد و به ادبیات و شکار علاقه مند است....
-
تواضع لاتی ( قسمت دوم)
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 07:48
اقا ما تقویم جیبی . شما موسسه ژئو فیزیک ! اقا ما سه کله پوک . شما سه تفنگدار اقا ما کته شما بیف استروگانف ما جرز لای دیوار . شما پتروس فداکار ما فلافل . شما هات رویال برگر با پنیر و قارچ ما بن کارگری . شما بن تخفیف دیزنی لند ما سوختگی درجه ? . شما برنزه شکلاتی ما آب حوض . شما شیر موز ما عشق و عاشقى ، شما عقل و منطق ....
-
تواضع لاتی ( قسمت اول )
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 13:16
آقا ما تف ، شما آبشار نیاگارا ما بدبخت حقیر ، شما کوروش کبیر ما واشر ، شما ارباب حلقه ها ما طرح مسکن مهر ، شما برج العربی ما مینیمم نسبی ، شما ماکسیمم مطلق ما مداح،شما دی جی! اقا ما قیژقیژ دیال آپ ، شما امواج وایرلس آقا ما پراید شما پرادو ما باد بزن دستی شما کولر گازی نانو ما 1100 شما iPhone 4s ما امشب شما هزار و یک...