Keyboard: چه کسی برنده شد؟
Communication Board: کامیون کی شن ها رو برد؟
Morphine: باید بیشتر فین کنی.
MissCall: دختر نا بالغ را گویند.
Freezer: حرف مفت
Already: گند زدی به همش رفت.
Suspicious: به لهجه اصفهانی: ساس از بقیه ی حشرات جلو تر است.
Johnny Depp: قاتل افسرده
Acer: ای آقا!
Welcome: دهن لق
Manual: من و بقیه
Large Space: به گویش اصفهانی: پس بزرگ است.
Accessible: عکس سیبیل
Refer: فر کردن مجدد مو
See you later: لات تر به نظر میای!
Good Setting: آن سه چیزِ نیک را گویند: گفتار نیک ? کردار نیک -پندار نیک.
Piece of a man who owns a locker: مرتیکه لاکردار!
Above Border: فرامرز
Insecure: این سه نابینا
Business: اشاره به بوزینه در گویش اصفهانى.
Legendary: ادارهٔ محافظت از لجن و کثافات شهری
Subsystem: صاحب دستگاه
Velocity: شهری که مردم آن از هر موقعیتی برای ولو شدن استفاده میکنند
Comfortable: بفرمایید سر میز
Long time no see: دارم لونگ میپیچم، نگاه نکن!
Cambridge: شهری که تعداد پلهایش انگشت شمار است.
Categorize: نوعی غذای شمالی که با برنج و گوشت گراز طبخ میشود.
Jesus: در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند.
Hairkul: آنکه روی شانههایش مو دارد
Watergate: دروازه دولاب
UNESCO: یونس کجاست؟
Finland: سرزمینی که مردمانش مشکل گرفتگی بینی دارند
Damn You All: دم همتون گرم
Latino: لات بازی ممنوع
Godzilla: خدای استفاده کردن از مرورگر موزیلا
Savage Blog: ساوجبلاغ
Betamethasone: منطقه اى در معرض بتا و از این دست امواج
سلام.
باحال بود.
هرچندبعضیاشو متوجه نشدم.
هرکدام را متوجه نشده اید بفرمائید تا توصبح دهم
>>
>> در یک دزدی بانک در، گانک ژو، چین دزد فریاد کشید، همه شما در بانک، حرکت نکنید. پول مال دولت است و زندگی به شما تعلق دارد.
>>
>> همه در بانک به آرامی روی زمین دراز کشیدند. این «شیوه تغییر تفکر» نام دارد، تغییر شیوه معمولی فکر کردن.
>> هنگامیکه یک خانم بصورت تحریک آمیزی روی میز دراز کشید، دزد فریاد کشید: «خانم خواهش میکنم متمدن باشید! این یک دزدی است نه تجاوز جنسی»
>>
>>
>> این را می گویند؛ «کار کشته بودن» روی چیزی تمرکز داشته باشید که برای آنکار آموزش دیده اید.
>> هنگامیکه دزدان بانک به خانه رسیدند، جوانی که (مدرک لیسانس اداره کردن تجارت داشت) به دزد پیرتر(که تنها شش کلاس سواد داشت) گفت « برادر بزرگتر، بیا تا بشماریم چقدر بدست آورده ایم»
>> دزد پیرتر با تعجب گفت؛ «تو چقدر احمق هستی، اینهمه پول شمردن زمان بسیار زیادی خواهد برد. امشب تلویزیون ها در خبرها خواهند گفت ما چقدر از بانک دزدیده ایم»
>>
>> این را میگویند: «تجربه» اینروز ها، تجربه مهمتر از ورقه کاغذ هایی است که به رخ کشیده میشود.!
>>
>> پس از آنکه دزدان بانک را ترک کردند،مدیر بانک به رییس خودش گفت، فوری به پلیس خبر بدهید. اما رییس اش پاسخ داد: «تامل کن! بگذار ما خودان هم 10 میلیون از بانک برای خودمان برداریم و به آن 70 میلیون میلیون که از بانک ناپدید کرده بودیم بیافزاییم»
>> اینرا میگویند «با موج شنا کردن» پرده پوشی به وضعیت غیرقابل باوری به نفع خودت.!
>>
>> رییس کل می گوید: «بسیار خوب خواهد بود که هرماه در بانک دزدی بشود»
>> اینرا میگویند «کشتن کسالت» شادی شخصی از انجام وظیفه مهمتر می شود.
>> روز بعد، تلویزیون اعلام میکند 100 میلیون دلار از بانک دزدیده شده است. دزد ها پولها را شمردند و دوباره شمردند اما نتوانستند 20 میلیون بیشتر بدست آورند. دزدان بسیار عصبانی و شاکی بودند: «ما زندگی و جان خودرا گذاشتیم و تنها 20 میلیون گیرمان آمد. اما روسای بانک 80 میلیون را در یک بش کن بدست آوردند. انگار بهتر است انسان درس خوانده باشد تا اینکه دزد بشود.»
>>
>> اینرا میگویند؛ «دانش به اندازه طلا ارزش دارد»
>> رییس بانک با خوشحالی میخندید زیرا او ضرر خودش در سهام را در این بانک دزدی پوشش داده بود.
>> اینرا میگویند؛ «موقعیت شناسی» جسارت را به خطر ترجیح دادن.
>> در اینجا کدامیک دزد راستین هستند؟
>>
--