فلسفه بافی ها برای در چاه فتاده
روزی مردی داخل چاهی افتاد .
یک روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای
یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد
یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند
یک پزشک برای او دو قرص مسکن پایین انداخت
یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پیدا کند
یک تقویت کننده فکراو را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است
یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی
سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفتو او را از چاه بیرون آورد
جالب بود.
اما باید توجه داشت که همیشه بی سواد ها قادر به تسکین آلام مردم و تمشیت امور زندگی شان نخواهند بود !!!!!
جناب گلزاده
با سلام
فرمایش شما صحیح است اما این یک واقعیت است که همه آنهایی که دکتر و کذا و کذا هستند هم نتوانسته اند به در چاه افتادگان کمکی بکنند. چه بسا دکتر هایی که مشکلات را بیشتر هم کرده اند .