با تشکر از سیاوش عزیز برای ارسال این شعر زیبا
منتظر تکمیل این شعر توسط میم .خاله زاده هستم .
گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانمگفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانمگفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالىدایم اسیر گشتم در بند بیخیالىگفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه دارىگفتا که: می سرایم تکنو ،رپ و سواری!گفتم: کجاست لیلى ، مشغول دلربایى ؟گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایىگفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروزگفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروزگفتم: بگو زمویش، گفتا: که مِش نمودهگفتم: بگو ز یارش، گفتا: ولش نمودهگفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیونگفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟گفتا: خریده قسطى یک ال سی دی به جایشگفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کارهگفتا: شده پرستار یا منشى ادارهگفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزلگفتا: که دست خود را بردار از سر دلگفتم: ز ساربان گو با کاروان غمهاگفتا: آژانس دارد با تور دور دنیاگفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادىگفتا: پژو ، دوو، بنز ،کمری نوک مدادىگفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقىگفتا که: جاى خود را داده به فکس برقىگفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چارهگفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهوارهگفتم: سلام ما را باد صبا کجا بردگفتا: به پست داده ، آوُرد یا نیاوُرد ؟گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگىگفتا که: ادوکلن شد در شیشه هاى رنگىگفتم: سراغ دارى میخانه اى حسابىگفت: آن چه بود از دم ،گشته چلوکبابى
سلام.
این خبر به درد وبلاگ شما می خوره:
http://www.entekhab.ir/fa/news/106853/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AC%D8%A7-%D8%B3%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B3-%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D9%87%D9%86%D8%AF-%DB%8C%D8%A7-%DA%A9%DB%8C%DA%A9
سلام
از اینکه به فکر تغذیه اطلاعاتی طنازی هستید بی نهایت سپاسگزارم.
سلام منم با تشکر از سیاوش عزیز
و ایضا شما...
خیلی خوب بود
محبت دارید.
سلام
من این شعرو تو یه وبلاگ خوندم مگه این شعرو خود جناب سیاووش نسرودن؟ لطفا بنده را روشن بفرمایید.
نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافظ توى صف اتوبوس
گفتم سلام حافظ، گفتا علیک جانم
گفتم کجا روى؟ گفت والله خود ندانم
گفتم بگیر فالى، گفتا نمانده حالى
گفتم چگونه اى؟ گفت در بند بى خیالى
گفتم که تازه تازه شعر و غزل چه دارى؟
گفتا که مى سرایم شعر سپید بارى
گفتم ز دولت عشق؟ گفتا که کودتا شد
گفتم رقیب؟ گفتا بدبخت کله پا شد
گفتم کجاست لیلى مشغول دلربایى؟
گفتا شده ستاره در فیلم سینمایى
گفتم بگو ز خالش، ان خال آتش افروز
گفتا عمل نموده دیروز یا پریروز
گفتم بگو ز مویش، گفتا که مش نموده
گفتم بگو ز یارش، گفتا ولش نموده
گفتم چرا، چگونه؟ عاقل شده است مجنون؟
گفتا شدید گشته معتاد گرد و افیون
گفتم کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟
گفتا خریده قسطى تلویزیون به جایش
گفتم بگو ز ساقى، حالا شده چه کاره؟
گفتا شدست منشى در دفتر اداره
گفتم بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل
گفتا که دست خود را بردار از سر دل
گفتم ز ساربان گو، با کاروان غم ها
گفتا آژانس دارد، با تور دور دنیا
گفتم بکن ز محمل یا از کجاوه یادى
گفتا پژو، دوو، بنز یا گلف نوک مدادى
گفتم که قاصدت کو، آن باد صبح شرقى؟
گفتا که جاى خود را داده به فاکس برقى
گفتم بیا ز هدهد جوییم راه چاره
گفتا به جاى هدهد، دیش است و ماهواره
گفتم سلام ما را باد صبا کجا برد؟
گفتا به پست داده، آورد یا نیاورد؟
گفتم بگو ز مشک آهوى دشت زنگى
گفتا که ادکلن شد در شیشه هاى رنگى
گفتم سراغ دارى میخانه اى حسابى؟
گفت آنجه بود از دم گشته چلوکبابى
گفتم بیا دوتایى لب تر کنیم پنهان
گفتا نمى هراسى از چوب پاسبانان
گفتم شراب نابى تو دست و پات دارى
گفتا که جاش دارم وافور با نگارى
گفتم بلند بوده موى تو آن زمان ها
گفتا به حبس بودم، از ته زدند آن ها
گفتم شما و زندان؟! حافظ ما رو گرفتى؟
گفتا ندیده بودم، هالو به این خرفتى.
البته این کامنت خصوصیه!!!
والا جه عرض کنم . از خود جناب سیاوش سوال بفرمایید .