بازنشستم...
روزگارم بد نیست
کارمن طنازی است
جثه ای دارم اندازه فیل
دلم اما گنجشک
دل من مثل همه مردم شهر
یک کمی تیره شده
درعوض موی سرم گشته سپید
می نویسم اما، فقط او می خواند
پس تو هم باش همانگونه که اوست ... ..................
.......................
تقدیم به خواهر فقیدم
***************
دل شکستم
روزگارم خوب نیست
خواهرم رفت از این دار پلید
و کسی نیز نفهمید
که بر ما چه گذشت
دل گنجشکی من
ترکید از غم او
هیکل فیلی من
پر احساس شده
حس غم ، غصه و آه
روزگار همه مان گشته سیاه
ادامه...
مردی جیره غذایی الاغ خود را نصف کرد دید الاغ باز هم مثل گذشته کار می کند! باز هم نصف کرد و الاغ باز هم کار کرد !! مرد به طمع افتاد و جیره را قطع کرد الاغ سرش را پایین انداخت و بعد از یک هفته مُرد!aصاحب خرعزادار خر خود بود و به شدت زاری میکرد .وقتی دوستان دلداری اش دادند ، در جواب گفت ،دلم میسوزد که تازه عادت کرده بود چیزی نخورد و کار کند !!!( این داستان اصلا ربطی به حکایت یارانه ها و ملت نجیب ایران ندارد)!!
روزی ملانصرالدین خطایی مرتکب میشود و او را نزد حاکم می برند تا مجازات را تعیین کند . حاکم برایش حکم مرگ صادر می کند اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بیاموزانی از مجازاتت درمی گذرم . ملانصرالدین هم قبول می کند و ماموران حاکم رهایش می کنند . عده ای به ملا می گویند مرد حسابی آخر تو چگونه می توانی به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهی ؟
ملانصرالدین می فرماید : انشاءالله در این سه سال یا حاکم می میرد یا خرم .
نکته :
در یک جامعهء عقب مانده همه مشکلات با مرگ حل میشوند .
مردی جیره غذایی الاغ خود را نصف کرد دید الاغ باز هم مثل گذشته کار می کند! باز هم نصف کرد و الاغ باز هم کار کرد !! مرد به طمع افتاد و جیره را قطع کرد الاغ سرش را پایین انداخت و بعد از یک هفته مُرد!aصاحب خرعزادار خر خود بود و به شدت زاری میکرد .وقتی دوستان دلداری اش دادند ، در جواب گفت ،دلم میسوزد که تازه عادت کرده بود چیزی نخورد و کار کند !!!( این داستان اصلا ربطی به حکایت یارانه ها و ملت نجیب ایران ندارد)!!
همه مشکلات با مرگ حل میشوند
روزی ملانصرالدین خطایی مرتکب میشود و او را نزد حاکم می برند تا مجازات را تعیین کند . حاکم برایش حکم مرگ صادر می کند اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بیاموزانی از مجازاتت درمی گذرم .
ملانصرالدین هم قبول می کند و ماموران حاکم رهایش می کنند . عده ای به ملا می گویند مرد حسابی آخر تو چگونه می توانی به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهی ؟
ملانصرالدین می فرماید : انشاءالله در این سه سال یا حاکم می میرد یا خرم .
نکته :
در یک جامعهء عقب مانده همه مشکلات با مرگ حل میشوند .
دلار 40000 تومان به جهنم
سکه 2000000 تومان به درک
نون نداریم بخوریم به اسفل السافلین
اینارو ول کن
بوی گل وسوسن و یاسمن اید