طناز

طنز و ادب

طناز

طنز و ادب

یاد روزهایی که تنبیه رکن تعلیم بود !!!

آقا منصور الله وردی  ، پسرخاله ماست ودکتره. بعضی وقتها یه چیزهایی می گه که خودش بهش می گه شعر. خداییش بدم نمی گه. شاید اگه طبابتش هم مثل شعر گفتنش بود کار  و کاسبی اش بیشتر می گرفت. خودش می گه یه روز یکی از همسایه ها اومد پیش من گفت اقای دکتر فلان جام نمی دونم دردمیکنه یا می سوزه یا می خاره یا چیزی شبیه به اون . معاینه اش کردم  ، یک کم دارو هم براش نوشتم . تشکر کرد و گفت آقای دکتر خیلی ممنون فعلا این دواها رو می خورم فردا که شنبه اس می رم یه دکتر خوب  خودم رو نشون می دم. 

 آقای دکتر پارسال هم چند بیتی برای روز معلم سروده بودو برام فرستاد منم تو وبلاگم گذاشتم حالا یه جوری شده انگار من وظیفه دارم هرسال اشعار اقا منصور رو تو وبلاگم منتشر کنم. 

پسرخاله ممنونم . 


ای معلم ای معلم چوب کمتر زن به دستم
شیشه ای بودم که با آن ضربه اول شکستم!
روبروی هم کلاسان،با دوچشم اشک ریزان
سرنهادم روی دامان،غرق در ماتم نشستم!
غرق اندر شرمساری،بادوصداندوه وزاری
من زروی بی قراری،از کلاس درس رستم!
مجرم اصلی توبودی،باعث ضعف ورکودی
چون ندیدم ازتوسودی،من دل از مهرت گسستم!
درس خودکامل ندادی،بنده راحاصل ندادی
ای که گفتی باسوادی،در تعجب از توهستم!
ای که خوب وباتمیزی،درچنین روزعزیزی
آبرویم رانریزی،چون که من خالی می بستم!!!
«میم خاله زاده»

نظرات 2 + ارسال نظر
ستاره سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 16:29 http://shiny-star.blogsky.com

اول از همه اون مریضه عجب حرفی زده :)
بعد هم اینکه شعر بامزه‌ای بود :)

سلام
ممنون از اینکه سرزدید. شاید بامزه بودنش به خاط اینه که شعرش مال پسر خالس .

بیشعوری چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 21:22 http://www.lalikue.blogfa.com

اون شعره رو که نمی‌دونم ولی حرف اون همسایه‌ خیلی باحال بود.

همسایه اس دیگه . قدیمی ها می گفتن همسایه اونقدر عزیزه که شاید ارث هم ببره .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد