امروز داشتم خبرهای اعلام استقلال سودان جنوبی ، که دیروزمردم این خطه استقلال خود را جشن گرفتند ، را می خواندم که به یاد سفری به سودان افتادم که در سال 86 به این کشور داشتم.
در این سفر همراه با هیاتی به ریاست آقای حداد عادل به مدرسه ای رفتیم که در آن قرآن و تعالیم مذهبی به دانش آموزان می آموختند.
شاید به تعبیر برخی از همکاران مطبوعاتی اصل خبر آن بود که آقای حداد مقداری کمک مادی به این مدرسه نمود اما از نظر من جلوه های دیگری در این بازدید جالب بود که در گزارشی کوتاه به آن اشاره کردم.
البته برای انجام وظیفه به کمک های انسان دوستانه رئیس وقت مجلس هم اشاره کردم . شاید این گزارش به خواندنش بیرزد.
لینک مطلب :
http://www2.irna.com/ar/news/view/line-9/8611205438133204.htm
خارجی. اجتماعی. سودان.بازدید. حدادعادل.
تعدادی دمپایی پلاستیک مندرس در کنار کتابخانه ای محقر و خاک گرفته اولین صحنه ای است که بعد از یک استقبال گرم از هیات ایرانی در مرکز آموزش قرآنی "صایم دیمه" در مرکز خارطوم جلب توجه میکند.
کودکان ۴-۳ ساله تا نوجوانان ۱۷-۱۸ ساله، سودانیهایی هستند که در این مرکز شبانه روزی آیات قرآن کریم و مبانی فقهی را فرا میگیرند.
شگفتی های این مرکز آموزشی یکی دو تا نیست ، لوح های چوبی که برای آموزش به کار گرفته میشوند هنوز جای خود را به کاغذ و حتی پاپیروس
نداده اند. درسودان این یک سنت ۶۰۰-۷۰۰ ساله است. کودکان و نوجونان این مدرسه پس ازتمرین روی لوح های چوبی آن را در حوضچه ای در وسط حیاط ، همانجایی که کلاس درس روی زمین و خاک گرم سودان تشکیل میشود، میشویند.
آب حوضچه برای تبرک و گاه شفای بیماران بسیار محترم شمرده میشود.
خاک گرم و نرم این مرکز آموزشی، همه عشاق آموزش قرآن را در آغوش کشیده و به جز "استاد اعظم" مدرسه که روی تشکچه ای مینشیند و معلمانی که با یک سجاده از خاک فاصله گرفتهاند همه و همه با خاک صمیمی شده اند. آنهایی که کمی وضعشان بهتر است یک گونی را زیر انداز خود کرده اند. کفشی هم در کار نیست آن که دارد، یک جفت دمپایی پلاستیک رنگ و رو رفته است و آنهایی که ندارند کف پایشان بیشتر برق میزند.
معلم روی سجاده خود نشسته و کودکان قلم نی های خود را مرتب در مرکب دان خود میزنند و هر یک سوره ای را از حفظ مینویسند. هرکدام که آیه ای را فراموش کرده باشند کلمات ماقبل را میخوانند و استاد به سان یک کامپیوتر آیه را ادامه میدهد. این حرکت چنان تکراری شده است که نه دانش آموز برای سئوال خود اجازه میگیرد و نه استاد لحظه ای در پاسخ درنگ میکند. بعضیها یک نصف تیغ اصلاح (ژیلت) در دست دارند که قلمهایشان را با آن تیز میکنند.
مگسها از سروکول بچهها بالا میروند و هر جای سر و صورت بچه ها بخواهند رژه میروند ولی به محض رسیدن به لب های گوشتی کبود و بعضا ترک خورده آنها با یک حرکت لب از آنجا دور میشوند.
یک کنده درخت در وسط حیاط دود میکند این دود و دم شاید هیچ دلیلی به جز تلاش برای دورکردن مگسها نداشته باشد، لابد مگسها هم با این دود
می روند تا کودکان سیاه پابرهنه مگسهای کمتری را میزبانی کنند.
اینجا خوابگاه هم دارد، چندین اتاق هر کدام با ۲۰ - ۲۵ تخت .کف اتاق هم خاکی است. تشکها از همه چیز عجیب تر ، تشک برخی دانش آموزان تنها یک زیرانداز پلاستیکی است و برخی پتویی رنگ باخته، یکی دوتاشان هم ابری بدون ملحفه که گوشه و کنار آن پاره شده است روی تخت قرار دادهاند تا شبها راحت تر بخوابند.
وقتی ۵۰۰ دانش آموز در این مرکز شبانه روز زندگی کنند آشپزخانه هم لازم دارند. آشپزخانه این مرکز از چند قابلمه و دیگ بزرگ تشکیل شده که عمدهترین غذاهایی که با آن طبخ میشود ماش قرمز و باقلا است. روزی دو وعده غذا برایشان کافی است و هر بار کاسه ای که هر چند نفر دور آن می نشینند وبه نوبت در آن دست برده و این غذای رایگان را تناول میکنند.
قاشق و چنگالی هم در کار نیست. آبخوری شان هم جالب است . چند قوطی رب گوجه فرنگی که با نخ محکم به دیواره کوزهها آویزان شده اند، نقش لیوان را بازی میکنند.
همه این امکانات!! از کمکهای مردمی تامین میشود و دولت سودان هیچ کمک مالی به آنان نمیکند اما بعضی از اعضای هیات میگویند دکتر حداد عادل دستور داده است برای کودکان میز و نیکمت تهیه کنند و لباسهای مندرس شان را نو نوار کنند.
حداد با همه مشغله ای که داشت در سفرش به سودان دو سه ساعت برای دیدن این همه عجایب وقت گذاشت ولی دو سه ساعت کم است، تماشای عشق یک عمر زمان می طلبد.
ارسال خبر: ۱۳:۳۳ Saturday February 09, 2008نسخة التی یمکن طبعها
Monday February 04, | حداد عادل بر الهام گرفتن مردم سودان از انقلاب اسلامی ایران تاکید کرد |
Sunday February 03, | حداد عادل : دشمنان خارجی در مسائل دارفور نقش دارند |