مدتی بود که حال حوصله ای برای پرداختن به " طنازی " نداشتم اما امروز به مطلبی برخورد کردم که سر ذوق آمدم .
قهرمان داستان ، مرا به یاد قصه برادر حاتم طایی انداخت . می گویند حاتم طایی برادری داشت که نه هنری داشت نه ذوقی و نه سخاوتی . دوستانش او را ملامت کردند و از او خواستند کاری کند که مانند برادرش "حاتم" مشهور شود. اما او که هیچ هنری نداشت برای مشهور شدن در چاه زمزم ادرار کرد و این عمل اورا به غایت مشهور !!! نمود.
قهرمان قصه ماهم اخیرا سایتی راه اندازی کرده و قصد دارد نام سایت اش سر زبان ها بییفتد. به همین منظور خبری منتشر کرد با این مضمون که عروس سید محمد خاتمی به دلیل خط مشی پدر شوهرش از " عماد خاتمی " جدا شده است . عماد پسر خاتمی هم با بی محلی تمام درفیس بوک این خبر را تکذیب کرد و با مطائباتی از کنار آن گذشت .
ما هم برای آنکه این سایت آنجایش که آقای دکتر فرمودند بسوزد اسمش را نمی بریم که حتی به اندازه برادر حاتم هم مشهور نشود .
درود
خوب کاری کردین برگشتین. دلمون حسابی تنگ شده بود
بدرود
قربون شما
"قصد ندارم طنازی را سیاسی کنم اما باید عرض کنم که مرگ بر این و ان گفتن چه بهره ای برای ما داشته است . اما لبخند به دشمن هم که بزنید چیزی از دست نمی دهید."
این جمله ی شما به نظر عقلای عالم دور از اعتدال است جناب ضیایی. مگه نه؟
نه
اگه نمیومدی دلمون میگرفت سید رضا
من مشتری پروپاقرص وبلاگتم
مستدام باشی
ما مخلص همه مشتریامون هستسم حتی اگه پرو پا قرص نباشند