طناز

طنز و ادب

طناز

طنز و ادب

گفتم، گفت

هفته گذشته جناب سیاوش شعری ارسال کرده بودند که به عنوان " سلام به خواجه شیراز " در طنازی منتشر شد. پیشاپیش می دانستم که چناب آقای دکتر الله وردی که این پست رابخوانند شعری در تکمیل آن خواهند سرود. پیش دستی کردم واز ایشان تمنای چند بیت نمودم که ایشان هم اظهار لطف فرموده و مطلبی فرستادند با القاب و آداب خودشان که عینا تقدیممی شود. با تشکر از آقای دکتر الله وردی متخلص به میم . خاله زاده و جناب سیاوش بانی موضوع.


رشته ای برگردنم افکنده دوست    می کشد هر سو که خاطر خواه اوست

سرور عزیزم آقا رضا ضیایی، با چشم پوشی از ضرب المثل "کارهر بزنیست خرمن کوفتن" دستوری صادر فرمودند که از انجامش گریزی نبود. اگر نتوانستم دستورشان را به نحو شایسته اجرا نمایم از ایشان و خوانندگان عزیز پوزش می طلبم.

 

گفتم: سلام طناز! گفتا: علیک همراز
گفتم: بپرسمت باز؟ گفتا: فقط به ایجاز
گفتم که: انتخابات؟ گفتا : شده مکافات
گفتم: چه چاره دارد؟ گفتا که: دفع آفات
گفتم که: می شوی تو، کاندید انتخابات؟
گفتا: نکن تو شوخی، با مردم خرابات
گفتم که: از گرانی، پشتم شده کمانی
گفتا: شوی روانی، اینجا اگر بمانی!
گفتم: برای تفهیم، حرفی بزن ز تحریم
گفتا که: با سوالت، کردی مرا تو تسلیم
گفتم: خبر چه داری از حال و روز کاترین؟
گفتا که: با سعید است این قصه های شیرین
گفتم: شنیده ای تو زان مرد نیک و ساعی؟
گفتا: شده رئیس تامین اجتماعی
گفتم: چه می پسندی، هم وزن با ضیایی؟
گفتا: هر آنچه گویی، جز گفتن مشایی!
گفتم: رفیق ساده؟ بی فیس و بی افاده؟
گفتا: فقط تو هستی، ای میم خاله زاده!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد