طناز

طنز و ادب

طناز

طنز و ادب

سالی که نکوست از بهارش پیداست

بگم بگم از تجلی های " بهار" ی است که طلیعه آن از هفت - هشت سال پیش نمایان شده است.

این روزها که بعضی ها  " شخصیت " خود را نشان دادند و بی ربط و با ربط به این  و آن حمله ور شده اند می توان فهمید که بهاری که نویدش رامی دهند چیزی بیش از عدالت خواهی ، مهر ورزی و نفت آگین کردن سفره های مردم نیست.

واژه بهار که در عالم سیاست جنبش های موسوم به بهار عربی  را به اذهان متبادر می سازد دروغی است که بی شباهت به حرفهای طالع بینان و رمالان حرفه ای نیست . رمالان و فال بین های حرفه ای که معمولا روانشناسان قابلی هستند ، معمولا چیزهایی را به زیان می آورند که طرف مقابل انتظار آن دارد یا با توان روانشناسی خود می دانند که مخاطب از شنیدن ان خوشش می اید.

اما پشت صحنه این گونه کارها  منافعی جز تامین خواسته های طراح آن  نیست.

 رمال معمولا چیزی را می گوید که مخاطبش دوست دارد بشنود و برای ان پولی ، طلایی یا  کالایی  دریافت می کند این شیوه در عالم سیاست هم می تواند مصداق پیدا کند  و قابل پیش بینی است که که سود را آن  کس می برد که مخاطبش خوشش آمده .

download mp3 for free
نظرات 2 + ارسال نظر
سیاوش شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:34

از قشنگ ترین شعرهای زنده یاد عمران صلاحی

کمک کنین هلش بدیم ، چرخ ستاره پنجره
رو آسمون شهری که ستاره برق خنجره
گلدون سرد و خالی رو ، بذار کنار پنجره
بلکه با دیدنش یه شب ، وا بشه چن تا حنجره
به ما که خسته ایم بگه ، خونه باهار کدوم وره ؟


تو شهرمون آخ بمیرم ، چشم ستاره کور شده
برگ درخت باغمون ، زباله ی سپور شده
مسافر امیدمون ، رفته از اینجا دور شده
کاش تو فضای چشممون ، پیدا بشه یه شاپره
به ما که خسته ایم بگه ، خونه باهار کدوم وره ؟


کنار تنگ ماهیا ، گربه رو نازش می کنن
سنگ سیاه حقه رو ، مهر نمازش می کنن
آخر خط که می رسیم ، خطو درازش می کنن
آهای فلک که گردنت ، از همه مون بلن تره
به ما که خسته ایم بگو ، خونه ی باهار کدوم وره ؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:58

عجب زمانه ای شده گذشت هم در گذشت !!!
بابا آب داد دیگر افسانه شده بابا را هم ایزوگام کردند ...
آی سعدی کجایی بنی آدم ابزار یکدیگرند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد