طناز

طنز و ادب

طناز

طنز و ادب

خاطره ای از از یک نشست کاری به روایت منظوم مهندس گرمرودی

 مهندس گرمرودی از دوستان عزیزی است که هم اکنون در کسوت معاونت فنی ایرنا قلمرویی برای خود دست و پا کرده است . هرچند که در علم رایانه اش تردید ندارم  اما همواره به حضرتش عرض کرده ام که اگر به شعر می پرداخت ادبیات ایران از یارانه اساتید بی نیاز می گشت . و اگر او آنچنان که شعر می گفت رایانه می دانست نه تنها شانه ناسا را به خاک می مالید  بلکه پوزه اش را نیز. 

اشعاری که مهندس گرمرودی سروده اند ذکر خاطراتی است از دو نشست کاری روسای نمایندگی های داخلی ایرنا که بنده در آن  خیلی پرچانگی کردم و برای تازه کردن لب و لوچه خود  پارچ پر از آبی که معمولا به رسم تشریفات در دسترس سخنرانان قرا می دهند ته کشید و چیزی نمانده بود که پارچ از خشکی ترک بردارد.  

ضمن تجدید ارادت با آقای مهندس گرمرودی  شعر زیبای ایشان که هنرمندانه نام چند تن از همکاران قدیم در آن ذکر شده و برای دقایقی مرا به گذشته بازگرداند ، تقدیم می شود.

بر تو ای فاخر طناز سلام 

 هست امید که ایام به کام  

طاعت و صوم و صلاه تو قبول 

 در پس مرحمت از ماه صیام  

نیستی فارغ از احوال خبر  

خبرت هست در این عرصه مدام  

روزها رفت و خوشی ها سر شد  

رخوت و ظلمت و هر سو ، دد و دام  

یاد اجلاس حصارک خیر است  

که تو داد سخنی داده به نام  

محکم و پی به پی و بی وقفه  

قیل و قالی ز تمنای عظام  

گوش می کرد فریدون و تقی 

 هم مدیران و عزیزان گرام  

ناگهان طاهری شیرین گو  

گفت : فارغ نشوی تو ز کلام ؟  

آب از نزد ضیایی کن دور 

 گر خورد جرعه کند باز قیام  

سخنانش ز همه سو سرکش 

 نیست گویا سخنش رو به تمام 

 هر سحرگاه بسی نکته شکفت  

هر مسائی سخن طنز به جام  

شوخی و غلغلک و خنده و شور  

سخن از شاهد شنگول و قطام  

نیز بار دگر این سبک و سیاق 

 در شیان گشت شکوفا خوش فام  

طنز انبوه به تولید رسید  

بر سر قاسمی و اهل خیام  

یاد دارم که تو با طنازی  

با حسین زاده به طنزی خوشنام  

شکرینش بنمودی ، خوش ذوق  

گشت عازم به ولایت خوش کام  

الغرض ....................... دیم دارام ، دام دیرارام دیم دام دام

نظرات 5 + ارسال نظر
میم خاله زاده شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:42

با سلام با خواندن این مطلب یه سوال برام پیش اومد. میشه بفرمایید ((قلمرو)) به چه معنایی است ؟؟

معنای تحت الفظی ( پزشکان به این عبارت می گویند زیر زبونی می گویند ) آن جایی است که قلم در آن فرو می رود . مثل دوات . ولی در عالم برخی جانداران قلمرو جایی است که به وسیله ترشحاتی از بدن علامت گذاری می شود و محدوده زندگی و تسلط یک جاندار را تعیین می کند.
اگر توضیحات کافی نیست بفرمایید تا بیشتر شرح دهم .

میم خاله زاده یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:30

با سلام وسپاس انشاء الله برای فهم بهتر ، به قلمروی شما شرفیاب خواهم شد.

باغ اندیشه ها یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 http://roozegareno2010.persianblog.ir/

سلام استاد.
عجب همکاران باحالی دارید!
ماهم به روزیم...
منور می فرمایید؟

عباس جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 20:03

درود به هردو شما ، انشاءالله که سلامت باشید و خرم.

ممنون از لطفتون برادر عباس

مرتضی میرزایی جمعه 9 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 20:51

سلام بر دوست عزیزم آقای ضیایی خیلی دلم برایتان تنگ شده مخصوصا دوست گرامی آقای گرمرودی بنده بعداز باز نشسته گی در شهرستان خو ی ساکن هستم از دور دست گرمتان را میفشارم

جناب افای میرزایی عزیز
سلام عرض می کنم .
بندههمدلم برای شماتنگ شده است . خوش به حالتان که در شهر خوش اب و هوایی مثل خوی زندگی می کنید . به امید دیدرا .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد