طناز

طنز و ادب

طناز

طنز و ادب

عذر بدتر از گناه

 روزی ناصرالدین شاه در تالار اصلی کاخ در حال عبور بود. کریم شیره ای (دلقک دربار) خودر را پشت یکی از ستون های قصر پنهان کرده بود و به محض رسیدن شاه به مقابل ستون از جا پرید وبا سرو صدای زیاد سرو صورت  سلطان را ماچ باران کرد. 

 سلطان که از این کار کریم شیره ای ناخرسند شده بود فریاد زد پدرسوخته این چه کاری است که می کنی ؟؟ 

 کریم شیره ای با الفاظی که با لکنت همراه بود گفت قربان ببخشید من فکر کردم سلطان بانو هستند که از اینجا عبور می کنند!!! 

 

مطالب مشابه


نظرات 1 + ارسال نظر
Ni mA سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:59 http://darkknight.blogsky.com

aJAb JuNEvaRi BUDE

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد