طناز

طنز و ادب

طناز

طنز و ادب

حسرت


بابام حسرت زمان باباش را میخورد،
منم حسرت زمان بابام،
اما اگه پسر من بخواد حسرت زمان منو بخوره،
همچین جفت پا میرم تو دهنش، که نفهمه از کجا خورده!


نظرات 1 + ارسال نظر
باغ اندیشه ها یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 18:03

سلام بر استاد عزیز ما آقای ضیایی.
کار خوبی می فرمایین.
البته خط آخر منظورمه صرفا ...

یکی بیاد اینو بگیره.می خواد من بزنم فک پسرم رو بیارم پایین .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد