طناز

طنز و ادب

طناز

طنز و ادب

قدیما دزد ها هم با شرف تر بودند

 

یادش بخیر، روزگاری دزدها هم باشرف تر بودند. 

 گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند. او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟ گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا ، مال او را حفظ می کند. من  مال مردم را می دزدم ، نه دینآنها را . 

 اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال ، خللی می یافت، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است .  

یادش بخیر...

نظرات 2 + ارسال نظر
بهرام دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 22:12 http://www.ayande.net

از زاویه های گوناگون می توان به این مطلب پراهمیت نگریست آقا ضیائی.
در باب مسائل اجتماعی و اداره جامعه فرمایشی از پیامبر اکرم خوانده ایم که رسول خدا به مردم می فرموده که من یعنی پیامبر مسوول دین شما هستم و شما یعنی مردم، مسوول دنیای خود باشید.
برداشت این است که از نظر پیامبر خدا دین مردم بسیار اهمیت فوق العاده ای داشته به اندازه ای که پیامبر اداره امور دنیایی و جامعه و انتخاب شیوه ی اداره حکومت را به خود مردم واگذاشته و خود را مسوول حفظ دین مردم می دانسته است!
حال تو حدیث مفصل بخوان از این مجمل !!
امیدوارم تونسته باشم ارتباطی با پست جنابعالی برقرار کنم.

shabestanekhiyal سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 22:56 http://shabestanekhiyal.blogfa.com/

سلام
مطلبی درباه ی دزد دراین روزها خواهم گذاشت . لطفا بخوانید ونظر بدهید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد